رابطه خشونت و طلاق
خانواده, روابط همسران, طلاق
2,277 Views
خشونت پيامدهاي مخربي را براي افراد به وجود مي آورد که با توجه به برخي مسائل مي توان از آن جلوگيري کرد. بهترين روش براي کاهش پرخاشگري صحبت کردن در مورد مساله منتج به خشونت است اما اين گفت وگو بايد بر اساس مهارت هاي لازمه باشد وگرنه دوباره به جنگ مي انجامد. در اين شرايط نقش آموزش هاي فردي و کسب مهارت هاي زندگي بسيار مهم است. اختلافات بين زوجين يکي از شايع ترين درگيري ها است و در آن بايد آنها به اصولي توجه کنند تا اين بحث کشدار نشود.
زن و شوهر بايد از درد دل کردن با افراد حتي خانواده پدري خود پرهيز کنند. روانشناسان توصيه مي کنند که حتي منصف ترين و منطقي ترين فرد خانواده، بدون سوگيري نمي تواند به راهکارهاي منطقي بپردازد و اين امر اثبات شده است.از سويي ديگر هر کسي براي راهبري مشکلات خود از الگوي خاصي پيروي مي کند که طبعاً اين الگو مي تواند براي فرد ديگر کاربردي نباشد و چه بسا مشاجرات ساده اي که با استفاده نادرست از يک توصيه غيراصولي به بحران و حتي طلاق منجر شده است.
بدين ترتيب اگر زوجي خود را فاقد مهارت هاي گفت وگو و حل مساله مي يابند با مراجعه به مشاوران متخصص روانشناس مي تواند از بروز هرگونه خسارت بيشتر بر پيکره خانواده جلوگيري کند. بحران هاي خانوادگي گاه با بهاي سنگيني پايان مي يابد. گاهي زوجين براي رهايي از حس نامطبوع خشونت و احوالات حوزه مربوطه، در فضاي تنهايي خويش بي آنکه غرض ورزي کنند، صرفاً با بي احتياطي يا از سر لجبازي هاي کودکانه اقدام به رفتارهايي مي کنند تا به زبان خودشان «حرص» طرف مقابل را درآورند. اين عمل که داراي عوارض نامطلوب و خطرناک زيادي است، نه تنها حرکتي در مسير بهبودي روابط محسوب نمي شود بلکه مي تواند بشدت خطرناک و تهديدکننده نيز باشد. در برخورد با زوجيني که داراي مشکلات و پرخاشگري هاي زياد هستند ديده مي شود که ميزان خسارت به حدي است که به نظر مي رسد اصلاح يا ترميم رابطه غيرممکن است و اين امر زماني است که يکي از دو طرف صرفنظر از همه تلاش ها، مشاوره ها و موجودات (خانه، کاشانه، آبرو، فرزند و…) از سرمايه احساسي خود دست مي کشد. يک رابطه عاطفي در کانون خانواده نياز به استانداردهاي دارد که پس از آن هيچ مرهمي آن را برپا نمي کند. البته استثنا و معجزه هم وجود دارد اما کسي نمي تواند به آنها دل ببندد. در اين حالت، بهترين کارخروج از چنين روابطي است. زيرا يک پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايان است. زن و شوهرهايي که نمي توانند به طور دوستانه اختلاف هاي خود را حل کنند، بهتر است به دادگاه خانواده و مراجع قانوني مراجعه کنند و از هم جدا شوند. البته بايد توجه داشت که براي رسيدن به چنين مرحله اي (طلاق) الزاماً چند نکته بايد در نظر گرفته شود؛ يکي علت امکان نداشتن ادامه منطقي شناسايي و اثبات شده باشد. ديگري تلاش هاي موثر انجام شود، مدت زمان و همچنين هدف طلاق بايد مشخص شود و پيش بيني هاي فني صورت بگيرد در اين صورت مي توان در مورد طلاق نيز فکر کرد. اما بايد دانست که هميشه راهي براي زندگي مسالمت آميز وجود دارد و آن در روند مشاوره قرار گرفتن و آموزش و آگاهي هميشگي است چرا که اگر از اين موارد چشم پوشي شود پس از طلاق و ازدواج مجدد همچنان مشکلات پابرجا مانده و همان رفتارهاي نادرست در زندگي جديد نيز رخ مي دهد اما با پيدا کردن راه حل مناسب مي توان زندگي را در آرامش و شادي کنار خانواده ادامه داد.
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3282869