به گزارش مشرق، صدای گوشخراش کشیده شدن لاستیک های خودرو در پی ترمز خودرو و سپس تصادف دو خودرو همه را به وحشت انداخت. خودروهای مسافران نوروزی فلاشر زنان از سرعتشان کم میکردند و به آرامی از کنار خودروهای حادثهدیده میگذشتند و عدهای دیگر که در جادههای پر ترافیک ایام عید خسته شده بودند بی آنکه نگران حادثه دیدگان باشند تنها دستشان را روی بوق و پایشان را بر پدال گاز فشار میدادند تا هر چه سریعتر به مقصدشان برسند و عجیبتر این که برخی خونسردانه با موبایلهایشان تصویربرداری میکردند.
صحنه غریبی بود. یکی با تعجب و افسوس سری تکان میداد و میگذشت. یکی میپرسید داداش چیشده؟ رانندهها زندهاند یا مرده؟ و تنها پاسخی که دریافت میکرد یک نمیدانم زیر لب و تکان سر بود. در این میان مادر و کودکی داخل خودرویشان بودند که دخترک وقتی صحنه را دید با کنجکاوی هرچه بیشتر میپرسید مامان چرا اون آقاها خونی شدند؟! چرا شیشههای ماشینشون شکسته؟! و مادر هم در واکنشی صورت دلبندش را به سمت خود برگرداند و پدر همزمان از صحنه گذشت و گفت هیچی دخترم.
غفلت جمعی
وقتی افراد در خلال زندگی روزانه به طور ناگهانی و به صورت غیر منتظره با یک وضعیت اضطراری واقعی روبهرو میشوند چه عکسالعملی نشان میدهند؟ به کمک آسیب دیده میشتابند یا بیتفاوت از کنار آن رد میشوند و یا این که همچون ناظران منفعل به تماشا مینشینند؟!
مصطفی آب روشن، جامعهشناس، در پاسخ به این سؤالات میگوید: ما بارها شاهد پاسخگو نبودن شهروندان در موقعیتهای اضطراری در خیابانها از جمله ضرب و شتم، قتل و درخواست کمک به یک آسیبدیده و… بودهایم و این قضاوت همیشه از سوی عدهای مطرح است که شهرنشینان برخلاف روستاییان افرادی خودخواه، بیتوجه و بیمسئولیت هستند که هیچگونه احساس تعلق خاطری در مقابل یکدیگر ندارند اما همان روستایی که شهرنشین میشود هم بیتفاوت از کنار این حوادث میگذرد.
الزامات روزانه زندگی در شهرها باعث میشود بسیاری از وقایع و رویدادها را نادیده بگیریم زیرا بهطور معمول با ملاحظات ما ارتباطی ندارند. یک شخص در واحد زمان فقط میتواند به تعداد محدودی از محرکهای بیرونی پاسخ بدهد و با متغیر بعدی که بهطور ناخواسته مواجه میشود به ناچار بیتفاوت از کنارش میگذرد.
وی میگوید: باور عمومی بر این است هرچه ناظران بیشتری در یک موقعیت اضطراری حضور داشته باشند به معنی کمک بیشتر است اما تحقیقات نشان میدهد حضور ناظران بیشتر به جای افزایش احتمال کمک رساندن، این احتمال را کمتر میکند. این ناظران نه به خاطر بیمسئولیت بودن بلکه با پخش مسئولیت مواجه هستند یعنی اگر در موقعیتی که احتیاج به کمک است تنها یک ناظر حضور داشته باشد احتمال کمک خیلی بیشتر میشود زیرا همه بار مسئولیت به دوش همان یک نفر است.
به گفته این جامعهشناس، ناظران در یک حادثه به سه دسته تقسیم میشوند؛ کسانی که وقت اضافه دارند، عدهای که وقتشان طبق برنامه از قبل برنامهریزی شده و گروه دیگری که از برنامه عقب هستند و کارهایشان به تعویق افتاده است، پس از بین سه وضعیت، افرادی که وقت اضافه دارند احتمال اینکه به کمک فرد غریبه بشتابند بیشتر است و گروههای دیگر بیتوجه به شرایط از کنار این حوادث میگذرند.
همچنین اگر ناظران حادثه به جای غریبهها مرکب از آشنایان باشند بی توجهی به مراتب کمتر است بنابراین کسانی که در شهرهای کوچک و روستا زندگی میکنند آثار منفی غفلت جمعی و ترس از انجام کار کمتری را تجربه میکنند به همین ترتیب یکی از تفاوتهای شهر و روستا، آسیبهای ناشی از شهرنشینی ازجمله گمنامی، فردگرایی، غریبگی افراطی و… است که غفلت جمعی پیامد ناخواسته آن است.
ترس
دکتر مصطفی فروتن روانشناس، یکی از عوامل بیتفاوتی انسانها در حوادث، نزاع، درگیری و… را ترس مردم از قانونگذار میداند و میگوید: گاهی افراد به دلیل ترس از بیگناه گرفتار شدن از صحنه جنایت فرار میکنند چرا که تصورشان این است اگر بخواهند به فردی کمک کنند به محض رساندن مجروح به بیمارستان یا اطلاع به پلیس خودشان گرفتار میشوند و تا پیدا شدن مقصر آنان باید پاسخگو باشند که به همین دلیل ترجیح میدهند فقط تماشاچی حادثه باشند.
به گفته وی، مشکلات بیرونی و درونی افراد نیز یکی دیگر از عوامل خاکستری شدن دنیای واقعی است چرا که افراد به دلیل مشغلههای فکری و ذهنیشان خود را کنار میکشند و فقط به کارهای خودشان ادامه میدهند.
راهکار
دکتر فروتن میگوید: نخستین گروه، ساختار اجتماعی خانواده است و آنها میتوانند مسئولیتپذیری را ابتدا در خانواده و به اعضای گروه خود آموزش دهند که چگونه در اجتماع به همنوعشان کمک کنند. قانونگذاران نیز عامل مهم دیگری برای آموزش به افراد در اجتماع هستند. دستور حاکمیت مرتبط با اجرای یک بازنگری دقیق و کارشناسانه است که بدانیم چگونه با این فضا روبهرو شویم زیرا گاهی نبودن حمایت اجتماعی – اقتصادی و… باعث میشود ناظران مشارکتی انجام ندهند. اگر قانون از افراد حمایت نکند آنها قانونگریز میشوند زیرا به علت دردسرهای آتی، ترس از عواقبی که بیگناه باید تاوان بدهند سکوت میکنند و قدمی برای نجات جان افراد پیش نمیگذارند.
هر چند ریشههای وضعیتی ندادن پاسخهای جامعهپسند شهروندان در یک موقعیت اضطراری بیان شده است اما هیچیک از دلایل نمیتواند توجیه مناسبی باشد که ما را از تعهدات انسانی و اخلاقی که نسبت به همدیگر داریم غافل کند.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/297993/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D8%AF%D9%85%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85