زنانی با چهره ی سوخته

778157_yRQSpRD4اعلامیه سازمان ملل درباره خشونت جهانی علیه زنان
تصاویر منتشر شده از زنان و دختران قربانی اسیدپاشی از سوی سازمان ملل متحد بسیار تکان دهنده است. مقامات این سازمان با انتشار ماجرای غم انگیز یکی از این قربانیان خواستار کمک های جهانی برای حذف خشونت علیه زنان در سراسر دنیا شده اند. دبیرکل سازمان ملل متحد، بان کی مون در این باره می گوید: خشونت علیه زنان و دختران در سراسر دنیا بسیار گسترده است و به انسانیت آسیب های زیادی وارد می کنند. وی افزود: رهبران کشورهایی که قوانین جدید و سختگیرانه ای علیه خشونت زنان در کشورشان وضع می کنند قابل تقدیرند. او خواستار آموزش بیشتر در مدارس برای اقدام متقابل بین زنان و مردان شد تا جوانان بتوانند از آن درس زندگی بگیرند.
از سال 1981 روز 25 نوامبر چهارم آذرماه به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان انتخاب شده است تا این روز یادآور عزم همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان باشد. شورای عمومی سازمان ملل متحد در 17 اکتبر 1999 میلادی نامگذاری این روز را به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان تصویب کرد. به رغم منفور بودن خشونت علیه زنان، این پدیده همچنان در بسیاری از کشورها از جمله افغانستان وجود دارد که بدتر از گذشته در حال گسترش است.
    گزارش سازمان ملل از زندگی یک قربانی اسید در افغانستان
این زن 29 ساله افغان مادر چهار فرزند است که در حرکتی کینه توزانه از سوی پسرعمویش مورد حمله اسیدپاشی قرار گرفته است. زن درباره زندگی غم انگیز و طاقت فرسای خود می گوید: 10 ساله بودم که مرا به مردی پیر و ثروتمند شوهر دادند. پسرعمویم که از این وصلت کینه به دل گرفته بود پس از چند سال یک روز با حمله به شوهرم او را به قتل رساند و به من پیشنهاد ازدواج داد. او به خوبی می دانست که من نمی توانم به راحتی شکم 4 فرزندم را سیر کنم و فکر می کرد شاید تحت فشار زندگی مجبور به ازدواج با او شوم اما من به درخواست ازدواج او جواب منفی دادم و امان اله پس از گرفتن جواب رد با خشمی که در سینه داشت افغانستان را ترک کرد و 3 سال بعد از پاکستان به افغانستان بازگشت. او یک روز در خانه مان را زد و وقتی در را باز کردم ظرف اسیدی را به طرف صورتم پرتاب کرد که باعث سوختگی نیمی از صورتم شد و یک چشمم را کور کرد. اکنون من با 4 فرزندم در خانه ای کوچک و یک خوابه در کابل به سر می بریم و فقط با چای و نان خشک شکم خود و فرزندانم را سیر می کنم. سرنوشت من تلخ و وحشتناک است. من نتوانستم با جراحی سوختگی چهره ام را ترمیم کنم چرا که به اندازه کافی پول نداشتم و حالاهم فرزندانم برای سیرکردن شکم شان در کابل گدایی می کنند.
شوک به بررسی و تحلیل مشکلات قربانیان اسید پاشی پرداخت
حسین خزایی فر: وحشت از آینه، کابوس مشترک چهره سوخته هایی است که هولناک ترین تراژدی جنایی از سوی کینه جویان اسیدپاش برای آنان رقم خورده است. فریادهای سوختم و ناله های سوزناک، نخستین پلان این سناریوی تلخ است و قربانیان چه زن و چه مرد در آن لحظه شوم حتی تصور نمی کنند علت این سوزش و ذوب شدن پوست شان چیست؟! و چه آینده بی روحی پیش رو خواهند داشت.
اسید پاشی شاید در نگاه نخست جسم و زیبایی قربانیان را هدف گرفته باشد، اما باید گفت روح و روان، هدف اصلی این اسیدپاشی ها است.
تراژدی اسید پاشی هر چند یکبار با انگیزه های مختلفی رخ می دهد اما در بعضی از این تراژدی ها دیده می شود قربانیان یا به اشتباه مورد هدف قرار گرفته اند یا هنوز مشخص نشده عامل اسید پاشی کیست و با چه انگیزه ای دست به این جنایت تلخ زده اند.
قربانیان این تراژدی زمانی که هدف قرار می گیرند نمی توانند باور کنند اسید نه تنها چهره شان را سوزانده بلکه صفحات زندگی شان را که برای آینده طراحی کرده بودند نیز بدون شعله های آتش سوزانده است.
اگر در این تراژدی ها چشم هایشان را از دست نداده باشند باید صحنه ای باور نکردنی را باور کنند و آن زمانی است که با دنیایی از استرس جلوی آینه بروند و پلک هایشان را به آرامی باز کنند و با دیدن چهره ای ناآشنا برای همیشه از آینه فراری شوند.
برخی نقاب به چهره می زنند، برخی گوشه نشین و منزوی می شوند و حتی عده ای خود را در اتاق یا کمد چوبی زندانی می کنند و کم دیده شده است قربانی اسید پاشی روحیه ای قوی برای آینده اش داشته باشد.
همه آرزوها جای خود را به رویایی
دست نیافتنی داده بودند و چشم امید به پزشکان دارند و باید عادت کنند اطرافیانشان نگاه های دلسوزانه ای خواهند داشت و همه با کنجکاوی و گاهی با ترش رویی به آنان می نگرند.
همیشه سعی دارند لبخندی دروغین بر چهره داشته باشند اما غم سنگینی پشت خنده هایشان نهفته است.
طاهره بهرامی در یک تراژدی تلخ از سوی رقیب عشقی هدف اسیدپاشی قرار گرفته است. وی می گوید: دخترم نیز لب ها و یکی از پاهایش با اسید آسیب دیده است و بعد از مدتی که ما از هم دور بودیم دختر کوچولویم زمانی که مرا با نقاب دید نشناخت و این برای یک مادر خیلی سخت است که بچه اش وی را نشناسد، لحظه تلخی بود تلخ تر از صحنه اسیدپاشی اما با کلی حرف و یادآوری روزهای پر خاطره مان مرا به عنوان مادر پذیرفت و شناخت.
اعظم مظاهری یکی دیگر از قربانیان است. وی که نمی داند چه کسی و با چه انگیزه ای به صورتش اسید پاشیده است نیز گفت: پا گذاشتن در جامعه برایم سخت بود اما این کار را کردم و امروز با چهره ای سوخته به سرکار و دانشگاه می روم اما بعد از شرایط بد مالی این نگاه های سوال برانگیز مردم است که مرا آزار می دهد.
من خودم نمی دانم چرا قربانی شدم اما مردم به جای این که حالم را بپرسند به دنبال علت حادثه هستند و بازگو کردن روز حادثه و یادآوری آن صحنه برایم سخت است.
تعدادی از قربانیان اسیدپاشی نیز دیده می شوند که تا به امروز خود را پنهان نگه داشته اند و به خاطر زندگی بچه ها و خانواده شان پذیرفته اند در خانه باشند و دیگر به دنبال درمان نیستند و این در حالی است که شرایط مالی و زندگی، آن ها را به تنگنا رسانده است و هیچ مقامی یا ارگانی نیست که به این افراد کمک کند.
مشکلات پزشکی
قربانیان اسیدپاشی جزو بیمارانی هستند که باید تحت عمل های جراحی زیادی قرار گیرند و هزینه های سنگینی بپردازند.
در حالی که بعضی از قربانیان اسیدپاشی در این مرحله از زندگی شان با مشکلات زیادی روبه رو هستند و با وجود این که پزشکان و جراحان پلاستیک مهربانانه آنان را کمک می کنند اما روش خاص درمان آنها با تجهیزات گرانقیمت شرایط سختی را پیش رویشان قرار داده است و همین مساله باعث به تاخیر افتادن روش سلسله وار درمان آن ها و بدقولی های پزشکی می شود.
مشکلات قضایی
در پرونده های اسیدپاشی همیشه دو حالت وجود دارد؛ نخست پرونده هایی که در آن عامل اسیدپاشی شناسایی شده و به جرم خود اعتراف کرده است و دیگری پرونده هایی هستند که عامل اسیدپاشی ناشناس است و هیچ مظنونی در آن دیده نمی شود.
قربانیان اسید پاشی از روند پیگیری پرونده هایشان رضایت دارند اما زمانی که به مرحله حکم قصاص و پرداخت دیه می رسند تنها انتظار است که برای آن ها رقم می خورد.
بیشتر پرونده های اسیدپاشی در حالی که جرم آشکار و پرونده ها کامل است در مرحله اجرایی زمان بر است و قربانیان اسیدپاشی در این مرحله به نتیجه ای نمی رسند و با گره های کور زیادی مواجه می شوند. بارها دیده شده قربانیان اسیدپاشی تنها خواسته شان از مقامات قضایی رسیدگی کامل به پرونده هایشان است و در شرایطی که هزینه های درمانشان زیاد است خواستار گرفتن دیه هستند تا گوشه ای از هزینه ها را با آن بپردازند.
مشکلات مالی
قربانیان اسیدپاشی قبل از این که تراژدی تلخ زندگی شان رقم بخورد برای خود کار و درآمدی داشتند و با شرایط عادی زندگی را سپری می کردند اما با این حادثه هزینه های زندگی سرسام آور می شود چون هزینه درمان و جراحی ها زیاد است و دیگر خودشان قادر به انجام کاری نیستند و نمی توانند مشکلات مالی را حل کنند و گاهی اوقات این دوستان، نزدیکان و مردم هستند که دست این قربانیان را می گیرند تا احساس تنهایی نکنند.
اما تعدادی از قربانیان اسیدپاشی به خاطر شرایطی که دارند همیشه خود را در خانه زندانی می کنند و تلخی این سرنوشت را به تنهایی به دوش خود می گیرند.
دکتر مصطفی فروتن روانشناس و محقق علوم رفتاری درباره این نوع تراژدی تلخ گفت: قربانیان اسیدپاشی همیشه بین گذشته و آینده خود گرفتارند و کسانی هستند که به یکباره مرگ را لمس نمی کنند بلکه به صورت تدریجی و هر روز مرگ را احساس می کنند.
وی افزود: این افراد باید سه اصل را در زندگی خود رعایت کنند تا بتوانند از نظر روحی و روانی بهبود پیدا کنند که نخستین گام، پذیرفتن یا همان اصل پذیرندگی است که معنای آن پذیرفتن قربانیان اسیدپاشی با چهره ای جدید در جامعه است و باید در این اصل به راحتی در میان مردم جامعه قدم بگذارند و سعی کنند مثل گذشته به زندگی عادی خود ادامه دهند. در دومین گام باید مهارت های اکتسابی خود را افزایش دهند، درست است که چهره شان آسیب دیده اما باید آموزش های مختلف مهارت های خود را افزایش دهند و با کارهای جدید این
آسیب دیدگی را در خود کم رنگ تر کنند.
در گام بعدی قربانیان اسیدپاشی باید سعی کنند بیشتر در کنار هم باشند، به این معنا که با مشارکت های فعالانه اجتماعی با گروه همسانان می توانند بیشتر در جامعه باشند و با شرکت در این گروه ها می توانند به دستاوردهای جدیدی برسند.
دکتر فروتن در رابطه با رفتار جامعه با قربانیان اسیدپاشی گفت: خیلی ها وقتی با این قربانیان روبه رو می شوند عمداً یا سهواً با حالت های مختلف نگاه می کنند که این نگاه های پرمعنا درست نیست چون نباید فکر کنند این حوادث تنها برای آنان رخ داده است بلکه آن ها نیز روزی فکر نمی کردند که هدف اسیدپاشی قرار می گیرند. نگاه تحقیرآمیز نگاهی اشتباه است و درست نیست دید منفی به آن ها داشته باشید چون این افراد گناهکار یا مجرم نبودند. وی افزود: گفت وگو با این افراد باید بدون اشاره به ماجرای آسیب دیدگی شان باشد و هیچ یک از ما حق نداریم درباره چگونگی این تراژدی حرفی بزنیم یا نظرسنجی کنیم بلکه باید با آن ها تعامل برقرار کنیم و رابطه دوستانه داشته باشیم و همچون دیگر دوستان با آن ها رابطه برقرار کنیم.
گاهی اوقات دیده می شود افراد در زمان برخورد با این قربانیان خدا را شکر می کنند که این بلاسر خودشان نیامده و این در حالی است که در بعضی از پرونده های اسیدپاشی افراد به صورت اشتباهی مورد هدف قرار گرفته اند و این اشتباه شاید برای ما هم اتفاق بیفتد.
باید با این افراد رفتار دوستانه داشته باشیم و به آن ها کمک کنیم تا احساس تنهایی نکنند و بتوانند به راحتی وارد جامعه شوند و از پرسیدن علت این تراژدی تلخ حتماً خودداری کنیم.
 روزنامه ایران، شماره 5520 به تاریخ 6/9/92، صفحه 20 (ایران شوک)

Check Also

عوامل ترغیب جوان و نوجوان به مواد مخدر چیست؟

به گزارش بولتن نیوز به نقل از داناخبر: باورهای غلط باعث شده است که نوجوانان …