یکی از ویژگیهای خشونت خانوادگی آن است که خشونت، رفتاری مجاز تلقی میشود؛ زیرا نهی اجتماعی خاصی در مورد رفتار خشن اعضای خانواده نسبت به یکدیگر وجود ندارد و بیشتر در مقوله تربیت جای میگیرد. خـشــونـت خـانـوادگـی را نمیتوان به صورت مجزا مورد بررسی قرار داد. تا زمانی که ساختار جامعه بر نابرابری اجتماعی استوار بوده و ارزشها و نگرشهای خشونت در جـامعه وجــود داشـتــه باشد خشونت نیز پابرجاست. همچنین تــا زمــانــی کــه دگرگونیهای اساسی در قوانین جامعه ایجاد نشود و تسهیلات لازم در اختیار افراد قربانی قرار نگیرد امکان برخورد اساسی با این پدیده وجود ندارد.
خانواده در ایران دارای ویژگیهای خاصی است. در اثر این ویژگیها، رابطه میان مرد و زن و کودکان رابطهای تلقی میشود که دیگران اجازه دخالت در آن را ندارند. محدوده خصوصی خانواده و روابط میان افراد تنها به محیط خانه ختم نمیشود؛ بلکه خصلت خصوصی بودن رفتار خانوادگی مهمتر از مکان رخ دادن آن است، به طوری که حتی اگر رفتار خانوادگی در اماکن عمومی نیز صورت گیرد دیگران از دخالت مستقیم در آن خودداری کرده و شاید به نصیحت یا سرزنش اکتفا میکنند. وجـود سـازمـانهـای نـظارتی مانند کلانتری و دادگاههایی که بر چگونگی رفتار افراد در خانواده نـظـارت دارنـد، مـیتـوانـد کـمک مؤثری در جـلـوگـیری از بروز خشونت خانوادگی باشد. نتایج بررسیهای میدانی نشان میدهد زنان قربانی معمولاً حـاضـر به طلاق و جدایی و پایان بخشیدن بــه شـرایـط دشـوار زنـدگـی خـود نیستند. زنان برای بهبود یافتن شرایط زندگی خود به هر کاری – مراجعه به فال گیر، دوستان غیر متخصص، روانشناس، کلانتری و دادگاه – دست میزنند؛ اما مردان به ندرت تمایلی به حضور در جلسات مشاوره دارند. در نتیجه مشاور و مددکار تنها با زنی روبهروست که در زندگی مشکلاتی دارد. با توجه به مشکلات اجتماعی و اقتصادی که در صورت جدایی برای زنان به وجود میآید، معمولاً همگان سعی در منصرف کردن زن از جدایی، آرام کردن او، دادن پیشنهاد گفتوگو با شوهر و در بسیاری از موارد، درخواست تحمل از طرف زن و تغییر رفتار او متناسب با درخواستهای شوهر دارند.
خشونت خانوادگی در ایران تا همین چند سال پیش به منزله پدیدهای اجتماعی مد نظر نبود و هرچند برخی موارد در مطبوعات انعکاس مییافت اما به صورت معمول به عنوان رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته میشد. بحثی هم اگر در این زمینه صورت میگرفت برای روشن کردن علل فردی رفتار خشن بود و نه ریشهیابی دقیق. از چند سال پیش به این سو، سرانجام خشونت خانوادگی مورد توجه سازمانها و محافل علمی قرار گرفت و گردهماییهای تخصصی با هدف بررسی و مقابله با این پدیده شوم برگزار شد. توجه به خشونت و تلاش در راستای مقابله با آن، ضرورت انجام بررسیهایی را در مورد خشونت ایجاب میکند.
بررسی در زمینه خشونت با مشکلات متعددی روبهروست و در ایران به علت نبود اطلاعات آماری، نامشخص بودن جمعیت، مشکل دستیابی به افراد و همچنین فقدان یافتههای دیگر در این زمینه، این مشکلات از شدت بیشتری برخوردارند و این امر ضرورت انجام چنین بررسیهایی را تشدید میکند.
یـکـی از نتایج مهمی که از بررسیهای خشونت خانوادگی به دست آمده، این است که روابط خشن در خانواده تنها بر فرد تأثیر نمیگذارد؛ بلکه «جامعه را نیز دربرمیگیرد»؛ بدین معنا که قربانیان خشونت در روابط اجتماعی خود دارای مشکلاتی هستند. این افراد معمولاً در مـحـیـطهـای کـاری کـارآیـی پـایـیـنـی دارند و رفتارهای پرخاشگری یا حالات افسردگی در آنان مشاهده میشود. تمایل به رفتارهای بزهکارانه، مصرف مواد مخدر و حتی تمایل به خودکشی در میان قربانیان خشونت بیش از دیگران است و در زندگی خانوادگی نیز رفتار اجتماعی مناسبی ندارند.
تحقیقات ثابت کرده است که افراد خشن در دوران کودکی قربانی یا شاهد خشونت بودهاند. به این ترتیب، خشونت خانوادگی به یک فرد منتهی نمیشود و قربانی در بزرگسالی و پس از تشکیل خانواده، همان رفتار فراگرفته را برای حل تعارضها و تنشهای خانوادگی به کار میگیرد؛ پدیدهای که در جامعهشناسی از آن به عنوان «گردش خشونت» نام میبرند.
http://iran-newspaper.com/Newspaper/BlockPrint/86724