کمین برای شکار ساده لوحها
اجتماعی, خانواده, فرزند پروری
2,378 Views
گسترش تعاملات بشری بسیاری از افراد ساده لوح را در برابر دامهای فریبکاران میکشاند و متحمل خسارات جبرانناپذیری میکند.
در بسیاری مواقع مشاهده میکنیم که از افراد سادهلوح به عنوان افراد خوش قلب و ساده یاد میشود، درحالی که سادهلوحی با خوشقلبی تفاوت دارد.انسانهای خوشقلب معمولاً نیمه پر لیوان را میبینند اما سادهلوحان نیمه خالی لیوان را هم پر میبینند و همین امر باعث میشود آنها به سادگی در دام کلاهبرداران گرفتار شوند.
سادهلوحان معمولاً به سوابق اتفاقات هیچ توجهی نمیکنند، آنها به طور افراطگونهای خوشباور هستند و درواقع منفی بودن برای آنها تعریف نشده است و حتی تأکید مداوم بر شیوههای کلاهبرداری و فریبکاری هم مانع فریب خوردن آنها نمیشود.
اما چرا برخی سادهلوح هستند؟
مهمترین و اصلیترین اصل وراثت است. کسانی که دارای خانوادههای خوشبین هستند تحت آموزش والدین خوشبین و ساده خود پرورش مییابند و به افراد سادهلوح در جامعه امروزی تبدیل میشوند.
عامل دوم، بیماریها و ناتوانیهای ذهنی و روانی است که برخی از آنها مادرزادی و برخی دیگر بر اثر حوادثی که در مسیر زندگی روی میدهد ایجاد میشود و باعث میشود فرد از نظر بهره هوشی در سطح پایینتری نسبت به دیگران قرار گیرد.
گروه دیگر افرادی هستند که به صورت اکتسابی و در جمع گروه همسانان و همسالان خوشبینی را میآموزند. آنها در معرض گروه همسانان دچار تغییر باورهایشان میشوند.
از سوی دیگر توجه نکردن به نشانهها نیز میتواند باعث سادهلوحی شود. اگر همه اتفاقات اطرافمان را با دقت ببینیم و رصد کنیم دیگر دچار اشتباه و ساده لوحی نمیشویم. متأسفانه کسانی که دچار سادهلوحیهای پیشرفته هستند معمولاً درمانپذیر نیستند و در طول زندگی خسارات قابل توجه و معمولاً غیرقابل جبرانی را به خود و اطرافیانشان وارد میکنند.بنابراین خانوادهها موظفند آموزشهای مکفی را برای کسب مهارت زندگی به فرزندانشان بیاموزند در غیر این صورت فرزند آنها دچار آسیب خواهد شد. به بیان دیگر والدین خانواده باید ابتدا خود بیاموزند و بعد به فرزندان و اطرافیان خود بیاموزند. نکته مهم دیگر این است که در همه فریبکاریها از باورها سوءاستفاده میشود. انسانها هرقدر زودباورتر باشند زودتر فریب میخورند، بنابراین باید به تقویت باورها بپردازیم و از حدس زدن در مورد مسائل دوری کنیم زیرا حدس رد باورها و فرضیههای علمی و نادیده گرفتن نشانهها است.
رسالت اجتماعی ما در مقابل افراد ساده لوح این است که کنارشان قرار بگیریم و به آنها به عنوان افراد نیازمند و افرادی که باید مورد حمایت علمی و روانی ما قرار گیرند نگاه کنیم، با این طرز فکر میتوانیم اطلاعاتمان را در اختیارشان قرار دهیم و آنها را در تصمیمگیری درست همراهی کنیم.