آمار و نیز اظهار نظرو صحبتهای مسئولان و کارشناسان تصویر خوبی از وضعیت سالمندان ارائه نمیدهند؛ افزون بر اینکه در برآوردهای آماری، روند پیری جمعیت شتاب نگرانکنندهای گرفته است ، وضعیت کنونی سالمندان نیز چندان خوب به نظر نمیرسد. علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از افزایش پدیده رها شدن سالمندان خبر میدهد. رها شدن در این توصیف به معنای برخوردار نبودن شمار زیادی از سالمندان از حداقل شاخصهای رفاه اجتماعی و قرار نگرفتن آنان تحت پوشش سازمانهای امدادگر است. سازمانهای امدادگری که با دستهای خالی باید پاسخگوی سیل انبوه تقاضاها باشند. واقعیت این است که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه همچنان برای مواجهه با پدیده سالمندی جمعیت که وقوع آن از هماکنون آغاز شده آماده نیستند. صندوقهای بیمه با همین وضعیت موجود نیز ورشکسته توصیف میشوند و از سویی نهادهایی چون سازمان بهزیستی و کمیته امداد نیز پاسخگوی نیازهای مددجویان کنونی خود نیستند. اکنون این پرسش مطرح است که با توجه به وضعیت موجود ساختار سازمانهای امدادی و رفاهی جامعه چگونه میتوانند خود را با متقاضیان رو به فزونی خدمات خود هماهنگ کنند؟ 6 میلیون و 100 هزار نفر از هرم جمعیتی در رده سنی 60 سال به بالاتر قرار دارند که این ردههای سنی، سالمند تلقی میشوند. 20 درصد از این افراد بر اساس برآوردها تنها زندگی میکنند که بخش عمده آنان را زنان تشکیل میدهند. 2 میلیون نفر از این تعداد نیز از مستمریهای بازنشستگی محرومند. از پیرترین استان که گیلان است تا جوانترین استان که سیستان و بلوچستان است برای سالمندان و خانوادههای آنها چه تدابیری اندیشیده شده است؟ چرا که در بین این تعداد سالمند هستند افرادی که از بیماریهای متعدد جسمی و روانی رنج می برند و نگهداری از آنها در شرایط موجود دشوار است.
بحث سالمند شدن ایران را با همان توصیف علی ربیعی باید پی بگیریم؛ کسی که در حال حاضر مسئولیت وزارتخانه ای را برعهده دارد که یکی از ماموریت های آن بهبود شاخص های رفاه اجتماعی است و اکنون صحبت از گسترش پدیده رها شدن سالمندان می کند. دکتر مصطفی فروتن روانشناس و محقق علوم رفتاری معتقد است چند دلیل شاخص برای رها شدن سالمندان مطرح شده است یکی از این عوامل به صنعتی شدن زندگی امروزی برمی گردد. در واقع صنعتی شدن یک مفهوم عام است که اشتغال تمام وقت یکی از شاخصهای آن است.
او که تحقیقات وسیعی در زمینه عوامل و دلایل رهایی سالمندان از سوی فرزندان انجام داده معتقد است که در گذشته به طور میانگین تنها یکی از اعضای خانواده مشغول کار در بیرون از خانه بود ولی امروزه شرایط به گونهای است که تقریباً همه اعضای خانواده شاغل هستند. بنابراین فردی وجود ندارد تا خدمات لازم را به افراد سالمند خانواده ارائه دهد. این نوع زندگی از
زیر مجموعههای زندگی صنعتی است که باعث فروپاشی رفتارها و عادات میشود.
به گفته فروتن، علاوه براین، هزینههای زندگی خود مزید بر علت شده و زمینه را برای بروز اینگونه رفتارهای غیر متعارف ایجاد میکند، البته عده ای، نبودن حمایتهای هدفمند و مؤثر برای این افراد را مطرح میکنند. اینکه این افراد همه وقت را کار میکنند و باز هم توان اقتصادی کافی ندارند. از این موضوع که بگذریم گروهی هستند که برای بهتر شدن یا امید به بهتر شدن وضعیت موجود، والدین سالمند خود را رها میکنند.
به گفته این روانشناس همچنین گاهی به مواردی برخورد میشود که حتی افراد سالمند به ناچار و به دلیل نبودن شرایط نگهداری و حمایتی، در خیابان رها شدهاند. فرزندان هم به تصور اینکه سازمانها و متولیانی هستند که وظیفه و توانایی نگهداری سالمندان را دارند دست به اینگونه
رفتارها میزنند. این محقق، گروهی را مطرح میکند که هزینه نگهداری والدین پیر خود را ندارند چون یک سالمند به طور میانگین و در شرایط عادی که حداقل سلامت فیزیکی را داراست ماهانه بین 600 تا 700 هزار تومان هزینه دارد که اگر به آن عواملی مثل بیماری، مصرف دارو و غیره را بیفزاییم این رقم ماهانه به یک میلیون و500 هزار تومان نیز میرسد.
او در یک جمع بندی به این نتیجه میرسد که عوامل اقتصادی و شرایط اجتماعی دست به دست هم داده و گاه خانوادهها را دچار مشکل میکند، البته همه این عوامل توجیه قابل قبولی نیست و این گونه ادعاها غیر اصولی است.
به گفته فروتن، تبعات این مسأله را میتوان در دو دسته خلاصه کرد. سالمندان یا میانسالانی که در آستانه ورود به دوره سالمندی هستند ناخودآگاه با این ادبیات روبهرو میشوند که خودشان باید برای آیندهشان تصمیم بگیرند و اغلب آنها در همان دوره میانسالی به دنبال سرای سالمندان هستند و جایی برای ماندن. باید توجه داشت اینگونه نگرشها و رواج آن در جامعه موجب رشد بیاعتمادی در افراد نسبت به فرزندان میشود که ریشه آن را میتوان به پدیده صنعتی شدن زندگی امروزی ربط داد.
فروتن از رواج اینگونه رفتارها و عادات در جامعه ابراز نگرانی میکند، چرا که این وضعیت جدای اینکه منجر به آسیب های روانی جبران ناپذیر می شود، بیاعتمادی اجتماعی را هم به بار میآورد. او براین نکته اشاره میکند که افراد هرچند در ظاهر دیده نشود اما با ادامه این وضعیت افسردگی تهدیدشان می کند و از طرفی نگاههای سنگین متوجه آنها شده و جو نامطلوبی در خانواده به وجود میآورد.
فروتن میگوید: بارها برای این وضعیت، اتاق فکر تشکیل شده است اما باید راهکارهای اساسی برای آن تعریف کرد. باید به این موضوع توجه داشت که 25 سال دیگر جامعه ما جزو کشورهای پیر خواهد بود که اتفاقات ناگواری را برای افراد سالمند رقم خواهد زد.
به باور این محقق علوم رفتاری، این قضیه نیاز رویکردهای فرهنگی و اقتصادی دارد که تنها گروههای حاکمیت و سیاستگذاران میتوانند برآن مدیریت کنند وتأثیرگذار باشند.
او کارشناسان را تنها پل ارتباطی و انتقال دهنده معضلات و موضوعات جامعه ذکر میکند ولی سیاستگذاران را تصمیمگیران نهایی در این موضوع میداند. فروتن افزایش جمعیت را منطقی و درست میداند اما معتقد است در کنار این موضوع باید برنامهای جامع برای سالمندان نیز تدوین کرد. باید
همان گونه که روشهای کارشناسی برای افزایش نسل به کار گرفته میشود برای سالمندان نیز باید راهکاری طراحی شود. او تقویت بنیه اقتصادی خانواده و فرهنگسازی را از جمله راهکارهایی میداند که باید مد نظر مسئولان ومتولیان امر قرار گیرد.
وی بر این باور است که به جای برچسب زدن به افرادی که والدین خود را رها میکنند باید در این زمینه فرهنگسازی کرد. حتی او به این موضوع اشاره میکند که در جامعه ما دیده میشود افراد سالمند به وسیله گروهی سود جو همانند کودکان استثمار میشوند.
فروتن بر این موضوع تأکید داردکه همواره آسیب شناسی این مسأله مهمتر از حل کردن آن تنها با یک فرمول است. آمار ارائه شده وتکان دهنده از سوی این محقق حکایت از آن دارد که 13 هزار سالمند مجهولالهویه در جامعه وجود دارد که از سوی سازمان بهزیستی شناسایی شدهاند که اگر به این تعداد، افراد شناسایی نشده یا کارتن خوابهای سالمند و بیخانمان را اضافه کنیم رقم نگرانکنندهای را به ثبت میرساند.
تغییر ارزشها
فرید براتی رئیس دبیر خانه شورای ملی سالمندان نیز براین باور است که درصدی از معتادان بیخانمان که سالمند هستند به دلیل اعتیاد رها شدهاند. به اعتقاد او، یکی از دلایلی که ممکن است فرزندان والدین خود را رها کنند تغییر ارزشهاست که موجب میشود سالمندان را بهعنوان یک عضو اضافه در خانواده تلقی کنند. از طرفی مراقبت از سالمندان بخصوص افرادی که دچار بیماریهایی مثل آلزایمر و … غیره هستند سخت بوده و فرزندان گاهی ترجیح میدهند آنها را رها کنند. به گفته براتی، فشار اقتصادی و روانی نیز از عوامل مهمی هستند که میتوانند در رواج این پدیده تأثیرگذار باشند. رئیس دبیر خانه شورای ملی سالمندان میگوید: تاکنون کار علمی و تحقیقات در زمینه دلایل رشد پدیده رهایی سالمندان از سوی فرزندان انجام نشده است. به نظر میرسد تاکنون موضوع سالمندان جدی گرفته نشده است ولی با این حال اصلیترین مسأله، تغییر ارزشها و فرهنگهاست که در جامعه امروزی با آن روبهرو هستیم و برای رهایی از آن باید فرهنگسازی صورت گیرد.
او با اشاره به اینکه در زمان حاضر21 هزار سالمند در مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند به این نکته اشاره میکند که تاکنون نیازسنجی از این طیف صورت نگرفته تا نیازهای آنها شناسایی شود.
براتی میافزاید: علاوه براین، تعدادی از سالمندان تنها زندگی میکنند و خانوادهای ندارند که این امر گاهی موجب میشود تا آنها به دلایل مختلف مثل فراموشی رها شوند.
به گفته براتی سازمان بهزیستی تاکنون در زمینه توانبخشی خدمات زیادی به سالمندان ارائه داده است اما باید گفت تنها 10 درصد مشکلات آنها به سلامت برمی گردد و باید به مسائل رفاهی آنها نیز توجه ویژه شود.
او به سند ملی راهبردی سالمندان کشور اشاره و ابراز امیدواری می کند که با تصویب این سند در هیأت دولت بتوان مشکلات سالمندان را رفع کرد چون در این سند یک نگاه کلان وجود دارد، البته رفع مشکلات سالمندان وظیفه یک دستگاه نیست و باید همه دستگاههای متولی همکاری کنند در برنامه ششم توسعه نیز سعی شده سندهایی برای آینده سالمندان گنجانده شود چرا که دولت تدبیر و امید بر این مسأله تأکید ویژه دارد. به اعتقاد او با ارائه بیمه مراقبت درخانه و پرداخت یارانه که در سند ملی هم گنجانده شده است میتوان زمینه نگهداری سالمند را در خانه فراهم کرد. این طرح بهصورت پایلوت در استانهای پیر کشور قابلیت اجرایی دارد.