جامعه > آسیبها – رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران میگوید سیاستهایی که وجود داشته باعث شده افراد خانهنشین شوند و فقط در اینترنت با همدیگر ارتباط داشته باشند.
از سایتهای قدیمیتر مانند اورکات گرفته تا شبکههای مجازی و راههای ارتباطی جدیدتر مثل فیسبوک، توییتر، ویچت، وایبر و بسیاری از فضاهای دیگر هر روز از راه میرسند و تعداد زیادی از افراد در آنها عضو میشوند و نسبت به آنها استقبال نشان میدهند؛ استقبالی که حتی با وجود فیلتر شدن این سایتها ادامه پیدا میکند. این که دلیل این استقبال گسترده از چنین فضاهایی چه دلایلی دارد یک طرف، بررسی بعضی از رفتارهایی که در این شبکهها صورت میگیرد هم یک طرف دیگر. رفتارهایی مانند آنچه درباره فوتبال در صفحه شخصی فیسبوک مسی یا مجری قرعهکشی جام جهانی اتفاق افتاد و انگار زنگ خطری بود برای کارشناسان و حتی افراد عادی که آیا همینقدر که روزبهروز کارکرد اینترنت در زندگیمان بیشتر میشود، فرهنگ اینترنتی هم گسترش پیدا میکند؟ یا این که، اصلا فرهنگ اینترنتی داریم؟
در میزگردی که برای آسیبشناسی این موضوعات برگزار شد، دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران و استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و همچنین دکتر مصطفی فروتن روانشناس و محقق علوم رفتاری حضور داشتند.
اولین سوالی که پیش میآید این است که اصلا دلیل این همه گرایش به فضاهای مجازی چیست؟
فروتن: اجازه بدهید درباره تحقیقی که در این مورد انجام شده توضیح بدهم. در این تحقیق که روی جامعه آماری 320 نفره از دانشجوها و اطرافیانم انجام گرفت و حدود 83 درصد از آنها بین سنین 13 تا 35 ساله بودند، درباره دلایل گرایش آنها به فضاهای مجازی این اطلاعات به دست آمد که یکی از بزرگترین دلایل آنها برای عضویت در این شبکهها فقدان فضای واقعی گفتوگو بود یعنی این که آنها هیچ فضایی نداشتند که به صورت واقعی بتوانند با دیگران به تبادل نظر بپردازند. یکی دیگر از این دلایل گرانی تفریحاتی بود که وجود داشت، الان با این بلیتهای سینما و تئاتر و فضاهای ورزشی، بسیاری از افراد نمیتوانند از این امکانات استفاده کنند و بنابراین، اوقات فراغتشان را در شبکههای مجازی سپری میکنند. یکی دیگر از مهمترین دلایل به آموزشهای اشتباهی که والدین به فرزندانشان میدهند برمیگردد. معمولا باید و نبایدهایی که به فرزندان میشود میگویند با دوستانت بیرون نرو و در خانه بمان، که همین کار فرزندان را منزوی کرده و به سمت این شبکهها سوق میدهد. بیکاری، کنجکاوی، تاثیر گروه همسالان و داشتن هزینه مناسب به نسبت سایر وسایل ارتباطی هم در گرایش افراد به استفاده از این فناوریها بسیار تاثیر دارد.
این تحقیق بیشتر درباره استقبال و استفاده از کدام شبکه مجازی بود؟
فروتن: به طور کلی درباره شبکههای مجازی بود. ضمن این که در فیسبوک ناگهان با کاهش استقبال مواجه شدیم و متوجه شدیم این کمتر شدن استقبال از فیسبوک به دلیل ورود فناوریای به نام ویچت است.
اقلیما: همانطور که در این تحقیق هم نشان داده شده، یکی از مهمترین دلایلی که در گرایش افراد به این شبکهها وجود دارد این است که ما فضای آزاد نداریم. وقتی افراد فضاهایی برای صحبت کردن با همدیگر ندارند، وقتی در تمام فضاها آنها را از همدیگر جدا کردهایم و برای ارتباط گرفتن با همدیگر و حرف زدن و تبادل نظر و ارائه بیان خودشان را در تنگنا میبینند عجیب نیست که به این فضاها رو بیاورند. ما خودمان با سیاستهایی که داشتیم کاری کردیم که افراد خانهنشین شوند و فقط در اینترنت با همدیگر ارتباط داشته باشند.
ولی استقبال از فیسبوک در کشورهایی هم هست که فضای آزاد برای گفتوگو دارند.
اقلیما: مهم تنها عضویت در این شبکهها نیست بلکه مهم این است که بعد از عضویت در این فضاها چطور از آنها استفاده میشود. در کشورهای دیگر از این فضاها برای در ارتباط بودن با کسانی که میشناسند استفاده میکنند و این که اتفاقات مهم زندگیشان را به همدیگر خبر بدهند نه این که بخواهند به عنوان فضایی برای پیدا کردن افراد و گفتوگو با همدیگر استفاده کنند.
و دلیل پرخاشگریهایی و ناهنجاریهایی که در این فضاها صورت میگیرد چیست؟ در روزهای گذشته شاهد چند اتفاق در شبکههای اجتماعی بودیم که نشان دهنده پرخاشگری در این شبکهها بود، به عنوان مثال اتفاقی که درباره چند فرد سرشناس افتاد و دیدیم که انبوهی از دشنامها روانه صفحه شخصی «مسی» یا مجری قرعهکشی جامجهانی در فیسبوک شد.
اقلیما: اول این را بگویم که به نظر من در همه جای دنیا این حرکات وجود دارد. وقتی به فوتبال در کشورهای دیگر نگاه کنید میبینید که چقدر با یکدیگر درگیر میشوند. این که یک هنرپیشه میگوید من میروم از مسی عذرخواهی کنم برای من جای خجالت دارد. فکر میکنید در کشورهای دیگر از اینطور خبرها نیست؟ نمیگویم این که این اتفاق افتاده اشکالی ندارد اما میگویم در همه جا این اتفاق ها می افتد و طرفداران فوتبال در همه جای دنیا چنین رفتاری از خودشان نشان می دهند. به نظر من این که در یک جمعیت زیاد چند نفر هم این رفتار را از خودشان بروز دهند چندان جای نگرانی ندارد و لازم نیست مساله اینقدر بزرگ شود. ضمن این که اگر بخواهیم در این زیربناها کند و کاو کنیم باید ببینیم این نوع فرهنگ حرف زدن از کجا آمده است و شرایطی که مردم در آن زندگی میکنند را فراموش نکنیم. ما هشت سال شخصی را در راس کارها داشتیم که چطور و با چه ادبیاتی حرف می زد؟ در حرف های او کلماتی شنیده می شد مثلا «نامردها» و … لغاتی که رییس جمهور یک کشور به کار میبرد لغاتی است که فرهنگ یک جامعه را می سازد. یا این که ببینید، در یک سازمان و اداره با مردم چه برخوردی میشود؟ چه کلماتی برای برخورد با آنها به کار می رود؟ یک وزیر، یک رییس کل یا حتی یک رییس دانشگاه چطور با کارمندان و مراجعانش برخورد می کند؟ مشکل اینجاست که توهین در فرهنگ ما به امر رایجی تبدیل شده است و افراد به خودشان اجازه میدهند به هر کسی هر چیزی بگویند.
پس به نظر شما این اتفاقات بازتابی است از آنچه در جامعه میگذرد؟
اقلیما: بله به نظر من اینها سطوحی است که میبینیم و در زیر این پرخاشگریها دریایی از این اتفاقات است. این که در فوتبال پرخاشگری ببینیم تنها بخشی از ناهنجاریهای موجود است و در سایر ادارات، در مراکز و در برخورد با افراد گوناگون چه رفتاری انجام میشود. حتی اگر کسی خلاف کرده باشد نباید با او با توهین برخورد شود بلکه باید او را به قانون سپرد، در حالی که میبینیم با کسانی که متهم هستند هم چه رفتارهایی صورت میگیرد و حتی در خانوادهها هم میبینیم که افراد با پرخاشگری و داد و فریاد با همدیگر حرف میزنند.
پس چرا میگویید جای نگرانی نیست؟ اینطور رفتارها در محیط مجازی میتواند هشداری باشد نسبت به آنچه در جامعه وجود دارد.
اقلیما: آن چیزی که من میگویم این است که اگر این کارها اشکالی دارد، در همه جا باید اشکال داشته باشد نه این که تنها به ورزش یا اینترنت که میرسد بگوییم چرا چنین پرخاشگریهایی اتفاق میافتد. این که این رفتارها شایسته نیست را همه ما قبول داریم اما این که چرا درباره این موضوع اینقدر سر و صدا شده به نظر من درست نیست و باید نسبت به همه ناهنجاریها چنین حساسیتی وجود داشته باشد نه این که یک موضوع را بزرگ کنیم و از بقیه موضوعات غافل شویم. درواقع الان داریم واقعیت جامعه را در این گونه کارها در اینترنت میبینیم و به همین دلیل میگویم شاید مهمتر از موضوع اینطور رفتارها در اینترنت، این باشد که چرا این رفتارها در جامعه وجود دارد و بخشی از آن در اینترنت بروز پیدا میکند. روزانه همین حرفها را در بخشهای مختلف میبینیم ولی چون در اینجا به صورت گروهی و متمرکز پدیدار شده، ما را دچار نگرانی کرده است.
آقای فروتن، شما به عنوان محقق علوم رفتاری مهمترین دلایل بیاخلاقها در شبکههای اجتماعی را در چه میدانید؟
فروتن: در تحقیقی که ما انجام دادیم چند عامل برای انجام بیاخلاقیها در محیط اینترنتی مشاهده شد. مهمترین دلیل این بیاخلاقیها اغراض سیاسی بود یعنی کسانی که میخواستند فضا را به صورت سیاسی به هم بریزند و ناامن کنند و از چنین محیطهایی استفاده میکردند در حالی که اگر باب انتقاد باز باشد این اتفاق کمتر میافتد. مورد بعدی، اغراض فردی بود. اتفاقی که هست افراط و تفریط است و درباره همان صفحه بازیکن مشهور هم دو دسته افراد بودند، یا کسانی که به او فحش و ناسزا گفتند و یا کسانی که بیش از اندازه به او ابراز علاقه کرده و خواسته بودند که آنها را در صفحه شخصیاش بپذیرد. یعنی این قضیه ربطی به فرهنگ یا سیاست و اینطور مسائل ندارد بلکه به خود آن فرد بستگی دارد که چطور شخصیتی دارد. مورد بعدی که باعث میشود افراد به این کارها دست بزنند جوزدگی یا هیجانپذیری است. در آشوبهای مختلف که در سراسر دنیا انجام میگیرد تقریبا بین 30 تا 70 درصد افراد شرکتکننده در آنها کسانی هستند که اصلا با آن موضوع مشکلی ندارند بلکه تحت تاثیر جو به آنها میپیوندند. ضمن این که همانطور که اشاره شد نباید تاثیر آموزش در خانواده را فراموش کرد. وقتی ما در خانواده الگوهای تربیتی درستی به فرزندانمان نمیدهیم این مسائل به سطح جامعه هم کشیده میشود و در سطوحی مانند اینترنت و فضاهای مجازی هم بروز پیدا میکند. یک مورد دیگر روحیه جنجالطلبی است، این درهمآمیختگی و شلوغی اساسا در افراد وجود دارد اما اگر به سمت درستی هدایت شوند میتوان از آن بهره درست برد و اگر به سمت درستی هدایت نشود به رفتارهای ناهنجار در محیطهای مختلف میانجامد. برخوردهای قهری که اتفاق میافتد هم باعث میشود گرایش افراد به این فضاها بیشتر شود. همانطور که آقای اقلیما اشاره کردند اگر فضای آزاد برای بیان نظر وجود داشته باشد و میزان جرم و مجازات متناسب باشد و افراد به خاطر گفتن یک جمله مورد مجازاتهای زیاد قرار نگیرند، دیگر لازم نیست افراد در قالبهای شناخته شده یا ناشناس در شبکههای مجازی فعالیت کنند.
ما فرهنگ اینترنتی داریم؟ اگر بدون آموزش این فرهنگ، عضویت در این شبکهها روز به روز افزایش پیدا کند چه عوارضی دارد؟
فروتن: عوارضی که این رفتارها در فیسبوک و ویچت و امثال اینها دارد در سه بعد خلاصه میشود، یکی آسیبهای فردی، یکی آسیبهایی که به داخل اجتماع ما میزند و دیگری آسیبهایی که در بعد کلان وارد میکند. شاخصترین آسیب انحطاط اخلاقی و فروپاشی نظام ارزشهای خانوادههاست. الان میبینیم که بچهها به سمت اتاقها هدایت میشوند و به آنها گفته میشود بنشینند در اتاقشان تا از آسیبهای بیرون در امان باشند اما نمیدانند که در فضای اینترنت چه چیزهایی در انتظار آنهاست. در بحث اجتماع مهمترین آسیبی که وجود دارد گسترش شایعه و دروغپراکنی است. گسترش فساد هم یکی دیگر از آسیبهایی است که در پی مهیا نبودن شرایط مناسب اجتماعی و استفادههای بیش از اندازه از فضاهای مجازی است. از استفاده مغرضین، سوء استفاده سیاسی و توطئههایی که وجود دارد هم نباید غافل شد.
منظورتان از فساد چیست؟
فروتن: الان آمارها اعلام میکنند که به ازای هر هفت ازدواج دو طلاق رخ میدهد. فکر میکنید یکی از عوامل مهم این قضیه چه چیزی میتواند باشد؟ من این را به عنوان یک روانشناس اعلام میکنم که در جریان پرونده طلاق چند نفر بودم که به دلیل استفاده از این شبکهها کارشان به اینجا رسیده بود. این فضاها باعث شده بود نفراتی از گذشته احیا شوند، وابستگیهایی ایجاد شده بود، قرار ملاقات گذاشته شده، طلاق عاطفی ایجاد شده و بعد به طلاق واقعی میرسید. خیلی از اتفاقات دیگر این است که افراد ناشناس دیگران را فریب میدهند و کسانی که از چنین خطراتی آگاه نیستند در دام آنها میافتند. اینها همه آسیب اجتماعی و فساد است. اتفاق بد دیگری که میافتد نشاط کاذب است. همان کاری که شیشه انجام میدهد و در افراد نشاط کاذب ایجاد میکند، الان فضاهایی مانند ویچت انجام میدهند و در افراد نشاط کاذب ناشی از در ارتباط بودن با دیگران ایجاد میکنند و رفته رفته وقت بیشتری را در آنجا میگذراند و از زندگی واقعی جا میماند.
این روزها شاهد ورود افراد سرشناس و چهرههای سیاسی به فضاهایی مانند فیسبوک و توییتر هستیم. این ورود میتواند در این فرهنگسازی موثر باشد و کارکردها و استفادههای دیگری هم به این شبکهها بدهد؟
فروتن: نکتهای که درباره این قضیه وجود دارد این است که این کار تعارض ایجاد میکند. وقتی چیزی ممنوع است باید همه به آن پایبند باشند که تفکرات افراد زیردستی دچار انحطاط نشود، این کار مانند این است که یک نفر بگوید از سمت راست بروید و دیگری بگوید از سمت چپ بروید و مشخص نشود که بالاخره کدام راه درست است. مردم در این شرایط دچار نوعی سردرگمی میشوند و نمیدانند که پس کدام کار درست است و باید آن را انجام داد. به نظر من بازبینی در دستورات فرهنگی و قوانین مدنی لازم است. اگر قرار است چیزی ممنوع باشد باید دلایل آن به طور روشن برای مردم توضیح داده شود و ضمن این که اگر چیزی را میگیریم و میگوییم اشتباه است، جایگزینی برای آن در نظر بگیریم.
در دورهای، از بستر اینترنت و کمپینها استفاده کردیم که مشارکت ملی را افزایش بدهیم مثلا برای دفاع از نام خلیج فارس یک کمپین تشکیل شد، اما حالا انگار همین کمپینها به فضاهایی سوق پیدا کرده که میتواند آسیبزا شود.
اقلیما: به نظر من این فضاهای مجازی در ذات خودشان اشکالی ندارند و اگر مشکلی هست در استفادهای است که ما از آنها میکنیم. اگر میبینیم همه ناگهان به یک رفتار در این شبکهها رو میآورند شاید به این دلیل است که همه آنها به آن موضوع همان نگاه را دارند. نمیتوان به فضای مجازی به شکل آسیب نگاه کرد بلکه باید علت اصلی را کشف کرد و دید چرا چنین رفتاری از طرف مردم انجام میشود و از آن محیط به شکل درست استفاده نمیشود. یکی از آسیبشناسیهایی که میتوان درباره اینطور اطلاع رسانیها و کمپینسازیها در چنین شبکههایی داشت این است که ما آزادی بیان نداریم و به این صورت میخواهیم در حالی که خودمان را پنهان کردهایم به دیگران اطلاعرسانی کنیم و آنها را با خودمان همراه کنیم ولی از شناخته شدن در امان باشیم.
برخوردهایی که الان با این شبکهها انجام میشود میتواند برای پیشگیری از این آسیبهایی که به آن اشاره میکنید موثر باشد؟
فروتن: فرهنگسازی یکشبه اتفاق نمیافتد. قبل از این که تکنولوژی وارد شود ما باید به فکر راهکار باشیم نه این که بعد از آن بخواهیم با آن مقابله کنیم. الان با فضاهای مجازی به صورت قهری برخورد میشود و این کار درستی نیست. این یک بحث صددرصد فرهنگی و اقتصادی است. در بحث فرهنگی میگوییم خانواده مطرح است و اگر به خانواده آموزش بدهیم میداند که چطور با فرزندانش رفتار کند و میتوانیم جلوی بسیاری از این آُسیبها را بگیریم.
و چرا میگویید یک بحث اقتصادی است؟
فروتن: چون اگر فضای اشتغال درست شود، بسیاری از این علاقهمندیها هم از بین میرود. در تحقیق من مشخص شد کسانی که قبل از این که شاغل شوند بسیار به این فضاها علاقمندی نشان میدادند وقتی شاغل شدند فقط بخش کمی از روزشان را به شبکههای اجتماعی اختصاص میدهند و اشتغال موثر آنها باعث میشود به اشتغال کاذب رو نیاورند. پس اگر میخواهیم از این گرایش روزافزون کم شود، یکی از راهکارهایی که قهری هم نیست این است که شغل برای افراد ایجاد شود. بعد دیگر اقتصادی این است که ما در کشورمان نخبه کم نداریم، اگر از طرحهای جالب و جدید حمایت شود و دستوری وجود داشته باشد که خودمان برویم سراغ تولید پروژههایی که متناسب با فرهنگ خودمان هم باشد و به این صورت هم به اقتصاد کمک کنیم و هم به ایجاد فضاهای مناسب اجتماعی.
www.khabaronline.ir/detail/329899/society/social-damage