دوستی هایی برای پیشرفت اخلاقی

indexانسان موجودی اجتماعی است که در زندگی نیازمند ارتباط با دیگران است. هر یک از جوامع انسانی با توجه به خرده فرهنگ‌های موجود، گستره دوستی‌ها را به گونه‌ای خاص تعریف می‌کند.
در جامعه‌ای مانند جامعه اسلامی ما دوستی‌ها فقط در برقراری ارتباط با جنس موافق تعریف می‌شود و بسیاری از خانواده‌ها هنگامی که می‌فهمند دختر یا پسرشان برای دوستی، شخصی همجنس‌خود را انتخاب  کرده به راحتی این دوستی را تأیید می‌کنند و نفس راحتی هم می‌کشند که فرزندشان از تبعات دوستی با جنس مخالف در امان است.
این در حالی است که بسیار دیده شده برخی دوستان همجنس‌ فرزند، افراد صالحی نیستند و دوستی با آن‌ها آغاز راه ورود به دنیای بزهکاری یا بزه‌دیدگی است.
در جامعه امروزی پیدا کردن دوست، همراه و هم مسیر مناسب قدری سخت‌تر از گذشته شده زیرا دوستی‌ها براساس نیازها شکل می‌گیرد و تعریف درستی از دوستی وجود ندارد. در حقیقت خانواده‌ها به‌دلیل نداشتن تعریف درستی از دوستی و دوست‌یابی نمی‌توانند راه‌های دوست‌یابی درست و ملاک‌های انتخاب دوست را به فرزندانشان منتقل کنند.
برای مثال فرزند آن‌ها در یک محیط درسی مانند مدرسه برای یک پروژه درسی با چند تن از همکلاسی‌ها در یک گروه قرار می‌گیرد که این ارتباط درسی پس‌از مدتی به دوستی هم تبدیل می‌شود. در حالی که ممکن است در بین آن‌ها فرد ناشایستی از نظراخلاقی یا اعتقادی وجود داشته باشد و هر چند موقعیت علمی او خوب باشد باز هم زمینه آسیب‌دیدگی همکلاسی‌هایش را مهیا کند.از سوی دیگر خانواده‌ها با رفتارهای خود نه تنها دوستی را به فرزند خود آموزش نمی‌دهند بلکه انزوا و گوشه‌گیری را برای آن‌ها نهادینه می‌کنند.
برای مثال در گذشته مادر برای تغذیه فرزندش در مدرسه چند لقمه نان و پنیر درست می‌کرد و به او می‌گفت خوراکی‌هایش را به همراه دوستانش بخورد اما امروزه پدر و مادرها گران‌ترین خوراکی‌ها را برای فرزندانشان می‌خرند و به او تأکید می‌کنند به تنهایی از آن استفاده کند و این خود آموزش انزوا و تنهایی به کودک است.
بنابراین خانواده‌ها باید با پرهیز از افراط و تفریط و رعایت شئونات فردی در خانواده، معیارها و ملاک‌های دوست‌یابی را به فرزند خود آموزش دهند. پدر و مادری که ادبیات کلامی و رفتاری نامناسبی دارند تداعی‌کننده این موضوع هستند که چرا آسیب را در خارج از خانواده و در میان دوستان پیگیری می‌کنیم، در حالی که منشأ آسیب در خانه و در میان اعضای خانواده است. بنابراین والدینی که اساساً آموزش ندیده‌اند و فرزندپروری مثبت را نمی‌شناسند چگونه می‌توانند فرزند شایسته‌ای را تربیت کنند. پس می‌توان گفت آموختن والدین و آموزش به فرزندان بسیار مهم است. نکته مهم دیگر این است که واقعاً با بچه‌ها دوست باشیم. دوستی بهترین راه برای کسب یک نتیجه مثبت اخلاقی است.
اما از سوی دیگر جوان‌ها و نوجوان‌ها خودشان هم به‌عنوان یک انسان باید به‌دنبال آموزش و کسب مهارت‌های زندگی بروند. آن‌ها باید برای زندگی بهتر قدم بردارند و همیشه منتظر کمک والدین نباشند و سرانجام سیاستگذاران و نهادهای حاکمیتی وظیفه تعلیم و آموزش بخصوص از طریق آموزش‌و پرورش که نهاد رسمی آموزش در کشور است را برعهده دارند.
روزنامه ایران، شماره 5692 به تاریخ 21/4/93، صفحه 12
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2987097

 

Check Also

سینماها در چهارشنبه‌سوری نیم بها شود

یک متخصص علوم‌رفتاری با تاکید بر ضرورت برخورد قاطع با برهم زنندگان امنیت روانی شهروندان …