خانواده، یک سیستم اجتماعی است.این سیستم و سازمان اجتماعی در طول تاریخ، نقش حیاتی برای رشد و پیشرفت و اجتماعی شدن نوع انسان ایفا کرده است.خانواده بدون شک مهم ترین سازمانی است که بستر ساز رشد و رفاه جسمی، روانی و اجتماعی کودک و عامل رسیدن وی به تعادل فیزیکی و روانی و اجتماعی است. رویداد ازدواج ورود به مرحله جدیدی از زندگی است که بخش بسیار مهمی از حیات فردی و اجتماعی هر فرد را در بر می گیرد. چگونگی آغاز و شکل گیری روابط در رفتارها و برخوردهای بعدی آنها اثر گذار است و می تواند زوجین و فرزندان را تحت تأثیر مثبت یا منفی خود قرار بدهد.رضایت زناشویی یکی از مهم ترین و مؤثرترین عوامل در تداوم یک زندگی موفق، سالم و شاد، محسوب می شود. در شناسایی عوامل مؤثر در رضایت مندی زناشویی متخصصین توافق نظر دارند که موفقیت در ازدواج مستلزم توانایی و مهارت های خاصی در طرفین می باشد که یکی از آنها، مهارت های ارتباطی و حل مسئله می باشد. از طرف دیگر باید توجه داشت که تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، تغییرات خاصی را در نگرش به ازدواج و انتظارات طرفین از زندگی مشترک ایجاد نموده است. عدم استفاده از مهارت های لازم برای شروع و ادامه زندگی زناشویی لذت بخش می تواند منجر به تنهایی، بیماری جسمی و فشار روانی، احساس عدم صلاحیت و نارضایتی شغلی، مشکلات خانوادگی و حتی مرگ شود. مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر برای انجام مسئولیت های
اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند.امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است. پژوهش های
بی شماری نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی و عاطفی ریشه های اجتماعی دارند. برای غلبه بر مشکلات فردی و اجتماعی باید
توانایی های روانی – اجتماعی افراد را بالا برد. یکی از راه های بالا بردن توانایی های افراد آموزش مهارت های زندگی به آنان است.دکتر مصطفی فروتن روانشناس می گوید:”متاسفانه جوانان آموزشهای لازم را برای تشکیل زندگی مشترک نمیبینند.آنان علاقهمند به خوشبختی هستند اما زمانی که از جوانان درباره تعریف خوشبختی میپرسیم، این افراد مصداقهایی را برای خوشبختی ذکر میکنند که منجر به این وضعیت نمیشود. از سوی دیگر افزایش سطح تحصیلات دختران و پسران موجب بالا رفتن توقعات آنها شده است و همین امر در کاهش ازدواج تاثیر دارد. سایتهای همسریابی نیز با هدف کسب درآمد فعالیت میکنند و در روند ازدواج صحیح اختلالاتی را به وجود میآورند.این در حالی است که باید به این موضوع توجه ویژهای شود. لازم است آموزشهای لازم را به جوانان در این زمینه بدهیم این در حالی است که تمام تبلیغات حتی در فیلمها و سریالهای ایرانی در جهت عکس این موضوع است”.با توجه به شرایط حاکم بر جامعه امروز، ازدواج سالم نیاز به آموزش و برنامهریزی دارد. در واقع وقتی شخصی تصمیم به ازدواج میگیرد باید قبل از هر اقدامی در موسسات مشاورهای و آموزشی حضور یافته و آگاهی خود را در این رابطه افزایش دهد.علاوه بر ارتقای مطالعه و شرکت در کلاسهای آموزشی، بهتر است دو طرف مدت سه تا شش ماه را با جهتدهی خانوادهها و بدون جاری ساختن عقد با یکدیگر در ارتباط باشند، البته طرفین باید به بلوغ فکری رسیده باشند و در نظر بگیرند که لزومی ندارد همه اقوام از دوران نامزدی آنها باخبر شوند. متاسفانه امروزه مهمترین علت شکلگیری اختلاف بین زوجین، عدم درک متقابل و فقدان علایق مشترک است که همین امر نیز به خودی خود از نبود شناخت قبل از ازدواج ناشی میشود، چرا که زوجین باید در نظر داشته باشند زندگی مشترک شباهت زیادی به یک شراکت کاری دارد، هیچ قطعیتی وجود ندارد و جزییات برخورد با مشکلات احتمالی به صورت کتبی بیان میشود.زوجین باید همیشه همسو با شرایط حاکم بر جامعه حرکت کنند و بر ویژگیهای جسمانی و روحی یکدیگر واقف باشند. در واقع زن و مرد باید در نظر داشته باشند که هر شخصی برای تطبیق با زندگی مشترک، در وهله اول باید تغییر را از خود شروع کند و فکر تغییر دادن شخصیت طرف مقابلش را از ذهن بیرون کند.دکتر مهدی بیاتی روانشناس در این باره معتقد است:”به جوانان در زمینه ازدواج، چگونگی همسرداری و روابط خود با پدر و مادر آموزش کافی نمیدهیم و سیستم آموزشی ما در این زمینه تعطیل است. بنابراین چگونه انتظار داریم آمار طلاق کاهش یابد؟ تا زمانی که صدا و سیما بیشتر به تبلیغات توجه میکند تا برنامهسازی و اطلاعرسانی در زمینه مشکلات جوانان و موضوعات آنان دستخوش بازیهای سیاسی قرار میگیرد، نباید توقع داشته باشیم که آنان بتوانند در حوزه همسریابی و همسرداری موفق عمل کنند. متاسفانه چون جوانان در زمینه ازدواج و همسرداری اطلاعات لازم را ندارند،به سایتهای همسریابی مراجعه میکنند، این در حالی است که سایتهای همسریابی به منظور کسب درآمد فعالیت میکنند و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند”.دو انسان با فرهنگ، منش، خانواده و نگرش های متفاوت در زیر یک سقف زندگی مشترک خود را آغاز می کنند. در حالی که هیچ نهادی برای آشنایی آنان با مسائل زندگی تلاش و اقدامی نمی کند و این امر باعث می شود تا امروز با آمار نگران کننده ای در خصوص طلاق و زنان مطلقه مواجه باشیم.در کشور ما هیچ نهادی،
مهارت های زندگی را به نسل جوان آموزش نمی دهد و این امر در کنار مشکلاتی از جمله مهیا نبودن امکانات زندگی باعث شده تا بسیاری از ازدواج ها در سال اول زندگی به طلاق ختم شود. تجهیز همسران به مهارت های
ازدواج، با مطالعه کتب علمی، دینی و روان شناسی تا حدود زیادی ممکن می شود؛ اما از مسئولیت مسئولان و نهادهای فرهنگی در زمینه آموزش مهارت های ازدواج به زوجین و به ویژه جوانان در سن ازدواج، نمی کاهد.امیر عبدالحسینی عضو هیئت علمی دانشگاه پیامنور و عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در خصوص آموزشی که در حال حاضر به زوج های جوان داده می شود می گوید:”کسانی که میخواهند ازدواج کنند 2 تا 4 ساعت آموزش و مشاوره ازدواج میبینند و یک نفر برای زوجین سخنرانی میکند که معلوم نیست روانشناس است یا مشاور، اما در کل این جلسه متاسفانه صوری است و بعضا در حدود یک ساعت هم تمام میشود. 43 تا 47 درصد طلاقها در 5 سال آغاز زندگی زوجین شکل میگیرد،محدوده سنی زوجینی که طلاق میگیرند بین 19 تا 29 سال است و برخی هم با دارا بودن یک یا 2 فرزند تن به جدایی دادهاند.ما پیشنهاد دادهایم به جای 2 تا 4 ساعت آموزش که قبل از مراسم عقد رسمی انجام میشود، این سازمان حدود 12 ساعت کار مشاورهای برای کسب مهارتهای زندگی در قالب فیلم و بستههای آموزشی انجام دهد و 2 سال این آموزشها تداوم داشته باشد و هر زوج تحت نظر یک روانشناس یا مشاور خانواده باشند تا با راهنمایی آنها زندگی زوجین از سال اول مستحکم شود.اگر سال اول زندگی مشترک اعتماد زوجین به هم شکل گیرد، این زندگی دوام پیدا میکند، چون خیلی از مشکلات سال اول زندگی به این دلیل است که زوجین آگاهی لازم را ندارند و اگر مسئولان این فرصت را فراهم کنند و طرح جامع روانشناس خانواده اجرا شود، بسیاری از زندگیها به طلاق منجر نمیشود.اگر این طرح اجرا شود یک زوج بعد از هر سئوال به مشاور خانوادگی خود مراجعه میکند، نه بعد از اینکه مشکلات حاد شده و راهی جز جدایی باقی نمیماند. این در حالی است که زوجین در مشاوره گرفتنها مهارتهای زندگی را کسب میکنند”.ترس از دست دادن طرف مقابل، سئوال نپرسیدن، ارتباط جنسی قبل از ازدواج، در ارتباط نبودن خانواده ها، تسلیم زرق و برق زندگی مادی شدن و نبود دوره کافی برای آشنایی بیشتر از اشتباهات اساسی است که دختران و پسران قبل از ازدواج با آن مواجه هستند.آموزش های
مهارت های زندگی مبتنی بر آموزه های دینی و ملی تضمین کننده دوام زندگی مشترک خانواده ها و زوج های
جوان است.این آموزش ها باید در سطح وسیع ، به طور برنامه ریزی شده و با استفاده از اساتید مجرب در سطح دانشگاه ها به جوانان و دانشجویان ارائه گردد .آموزش های
پیش از ازدواج در سه مبحث آشنایی، نامزدی و ازدواج ضرورت دارد.برای انجام هرکاری باید مهارت های لازم مربوط به آن را کسب کرد و سپس در مورد آن اقدام کرد و با توجه به فرهنگ ایرانی، اسلامی تصمیمات لازم را اتخاذ کرد تا دچار مشکل نشویم.
مصاحبت و همراهی،عشق و صمیمیت، شریک حمایت کننده، شریک جنسی و والد شدن از مهمترین دلایل درست ازدواج است.کسب آگاهی ها و اطلاعات لازم برای ایجاد یک رابطه سالم از عواملی است که در شناخت طرفین از یکدیگر بسیار کارآمد و در مهارتهای قبل از ازدواج جوانان موثر است.نیکوبرش،رئیس گروه برنامهریزی و مشاور امور بانوان سازمان تبلیغات اسلامی معتقد است مشکلات مربوط به ازدواج فرهنگی و زمینهای است.وی مشکلات مربوط به ازدواج را به دو بخش فرهنگی و زمینهای تقسیمبندی کرده و می گوید:”برای رفع مشکلات ازدواج باید یک نگاه فرهنگی و یک نگاه تدوین زمینه و بسترهای مناسب را داشته باشیم.در زمینه فرهنگی ما محتوای غنی داریم و دلیل بسیاری از آسیبها، طلاقها، فرار از ازدواج و … به خاطر این است که نگاه به زندگی متعالی تدوین نشده است.
اگر کسب زندگی متعالی هدف ازدواج باشد و مهارتهای مناسب نیز آموزش داده شود مشکلات فرهنگی ازدواج رفع میشود.همه دستگاهها باید یک نگاه فرهنگی درست داشته باشند تا ذهنیت افکار عمومی در گزینش معیارهای زندگی اصلاح و آسیبها مرتفع شود”.«پیمان ازدواج» بیش از هر امری نیازمند تجهیز طرفین آن به آگاهی در زمینه مهارت های «شناختی»، «ارتباطی»، «رفتاری» و «مهارت حل تعارض» است. مهارت های همسری با یک دیگر پیوستگی زیادی دارند و کسب هر یک از مهارت ها با یادگیری و به کارگیری سایر مهارت ها دست یافتنی است. سوء تفاهم ها و نهایتاً فروپاشی خانواده، می تواند آثار زیان باری برای همسران، فرزندان و نهایتاً جامعه به دنبال بیاورد. با این حال، رویکرد ارائه خدمات در ایران، در حوزه مسائل خانواده بیش تر جهت گیری «درمانی» دارد و لازم است «پیشگیری»، «آموزش» و «پربارسازی ازدواج»، بیشتر مورد توجه نهادهای فرهنگی به ویژه رسانه ها
قرار گیرد؛ چرا که لازمه موفقیت در هر امری «آگاهی» است و عدم آگاهی، ضربه بزرگی است که بر پیکره هر اقدامی وارد می شود.
http://www.resalat-news.com/fa/?code=188262