بزهکاری خانوادگی
آسیب های اجتماعی, خانواده, فرزند پروری
2,574 Views
داستان بزهکاری های خانوادگی چیزی نیست که امروزه به وجود آمده باشد. تاریخچه بزه های خانوادگی از سال های بسیار دور آغاز شده اما در عصر حاضر در نوع، کیفیت و شدت آن تغییراتی ایجاد شده که قابل تامل است.
متاسفانه بزه های خانوادگی بزرگ ترین آسیب را به جامعه و خانواده وارد کرده، باعث فروپاشی نظام ارزش های جامعه و خانواده می شود. هنگامی که ارزش های اخلاقی و اجتماعی و احترام ها از بین برود، افسردگی ها، خودکشی ها، فسادها و جرایم سازمان یافته به راحتی شکل می گیرد. بنابراین بررسی دلایل بروز و تبلور چنین جرایمی بسیار ضروری به نظر می رسد. یکی از مهم ترین دلایل در بزه های خانوادگی، فقر اقتصادی است. هنگامی که پول و درآمد نتواند رضایت روانی و اجتماعی را در فرد ایجاد کند، او به ورطه فقر اقتصادی خواهد افتاد و برای نجات خود به سوی جرایمی از این دست روی خواهد آورد. مهاجرت به شهرهای بزرگ و خالی شدن شهرهای کوچک و روستاها از دیگر عوامل بروز بزه ها در سطح خانواده است زیرا هر مهاجرتی باعث تداخل فرهنگ ها خواهد شد. مهاجرت و جابه جایی باعث تداخل خرده فرهنگ ها و ایجاد جرقه هایی از قبیل از بین رفتن برخی از اصول و ارزش های فرهنگی می شود به طوری که قبح برخی جرایم در سطح خانواده از بین می رود. از پدیده شهرنشینی و زندگی صنعتی نیز به عنوان دلیل دیگری می توان یاد کرد. این روزها با صنعتی شدن و مدرنیزه شدن زندگی ها، گرایش افراد به سمت تجمل گرایی بیشتر از سال های گذشته شده است. موج صنعتی شدن در زندگی شهری باعث می شود خانواده هایی که منابع خوبی برای جذب مادیات از اجتماع را ندارند، سعی کنند برای جبران کمبودها از منابع بی حفاظ خانوادگی استفاده کنند و اصطلاحاً به شکار مرغ خانگی دست می زنند. فقر فرهنگی، طلاق شناسنامه ای و عاطفی و عدم پایبندی به اصول در خانواده نیز سرفصل های خانوادگی بروز جرایم این چنینی است. بچه ای که پدر و مادر خود را در درگیری های همیشگی می بیند و به جای رفتار محبت آمیز، همیشه دعوا و بی مهری را مشاهده می کند، دچار گسستگی عاطفی شده و به راحتی به خود اجازه سوءاستفاده خواهد داد یا هنگامی که اعتقاداتی همچون کسب پول حلال در بین پدران و مادران کمرنگ می شود و اعضای خانواده می بینند که مثلاً پدر خانواده از روش های نادرست، کسب درآمد می کند، آنها نیز این شیوه را الگوی خود قرار می دهند و گاهی تا جایی پیش می روند که حتی از خانواده خود دزدی می کنند. دروغ و دروغگویی هم در بروز بزه نقش بزرگی را ایفا می کند. از بحث خانواده که بگذریم، به نقش برخی رسانه های داخلی می رسیم که متاسفانه بسیاری از رفتارهای نادرست و غیراصولی را در قالب فیلم ها و سریال ها به نمایش می گذارد. هر چند هدف از پخش فیلم ها و برنامه ها، آموزش است اما چون بحث کارشناسی و استفاده از اساتید و کارشناسان مجرب نادیده گرفته می شود، نه تنها محتوای آموزشی مثبت برنامه ها از بین می رود، بلکه نقش آموزش مسائل منفی تبلور پیدا می کند همان طور که یک سریال در سال های گذشته باعث مرگ نوجوانی شد که از کاراکتر فیلم تقلید کرده بود. رسانه های خارجی نیز آسیب بلاتردید جامعه بشری به شمار می رود و همواره اشاره می شود باید برنامه های رسانه ملی غنی شود تا نیازی به برنامه هایی که ساختار فرهنگی را نابود می کند، احساس نشود. اعتیاد نیز که متاسفانه هم در بحث خانواده و هم جامعه مشکلاتی را ایجاد می کند، در مواردی که پیش تر ذکر شد، فرد با تفکر قبلی مرتکب بزه می شود اما در بحث اعتیاد عامل اختیار وجود ندارد و معتاد به دلیل مصرف مواد مخدر هیچ اختیاری در ارتکاب جرم ندارد و اصولاً در رفتارهای یک فرد معتاد هیچ ارتباط منطقی وجود ندارد. بحث قانون جزا و برخورد با متخلفین به دلیل کندی و پیچیدگی باعث صرفنظر کردن بسیاری از مالباخته ها می شود و این امر باعث می شود بزهکار به خود جرات تکرار جرم دهد. با توجه به موارد ذکر شده، توجه و ضرورت آموزش و فراگیری مهارت های اصولی زندگی و اجرای عملی و غیرکلامی آن در مراحل مختلف زندگی می تواند راهکاری برای مبارزه با جرایم خانوادگی باشد. حفظ حریم خانواده و پایبندی به اصول خانواده، صله رحم و احترام به بزرگ ترها تاثیر بسزایی در کاهش جرایم دارد. گسترش تسهیلات اجتماعی و از بین بردن کندی محاکمه ها نیز گامی بسیار اساسی و مهم است زیرا زمانی که یک فرد حقوق قانونی خود را از راه مشروع به دست نیاورد، سعی می کند نیازهای خود را از راه نامشروع و ابتدا از خانواده و سپس از جامعه برآورده کند.
روزنامه ایران، شماره 5432 به تاریخ 20/5/92، صفحه 21 (ایران شوک)